خداوند  دوست می داشت که دوستی داشته باشه که اورا بنحو اتم واکمل  درک کند.

 اوبه یک باره ازسر دوست داشتن هویت وژنوم ونقشه ی انسان را نگاشت

 و آنگاه آسمان  وزیر ساختها وکل مومات کائنات و  همه چیز را برای   حضور بشر برافراشت وترازو گذاشت

وسپس  با نغمه ی  بیگ بنگ  (کن فی) زمین وزمان  را برای زندگی بشر به اذن خویش آماده فرمود

اوکه بی نیاز بود وهست. بی پدر ومادر  هست ودنبال زن وزندگی هم نبود ونیست. (سوره توحید)

 اما دوست داشت که دوست داشته شود ودوست بدارد

قرآن یا کاتالوگ کائنات دراین باره بسیار از مذاکرات  شرح اشتیاق خدا به بشر گفته است

(سوره بقره165/ سوره مائده54/ سوره آل عمران 31 و)


ثقالتی  هم این وسط درباب درک  معرفت حضرت رحمان وجوددارد که متاسفانه  جبری و ثقیل ودیر هضم است

  به بعضیها یاد دادند که   وقتی ازشما بپرسند خدا چه انگیزه ای برای پیدایش بشر داشت  بدون هیچ  پیش زمینه ای بگویند

وما خلقت الجن والانس الا لیعبدون – ذاریات 56

تعرضی به این پاسخ ندارم ولی واقعا  ثقیل وسردرگم کننده است

موماتی در عبارت زیبای الا لیعبدون است که گره جبریون را می گشاید. وذهن نابالغ انسان را به حب و مودت می کشاند .

خداوند بعنوان رب وسرپرست  نه به حمد وتسبیح محتاج است و نه انسان بدون این درک  به لذت می رسد

مثلا مادرتان برایتان غذای خوشمزه ای می پزد  نه امروز بلکه هرروز دوبار.

 بعد ازش بپرسیم مادرجان برای چی اینهمه زحمت کشیدی  و برامون غذا درست کردی. ایشان بفرمایند برای اینکه ازم تشکر کنید؟؟؟ یا قدر منو بدونید؟!!

البته درمثل مناقشه ای نیست واین مثل نیز قیاس مع الفارق نخواهد بود

زیرا که بفرموده حضرت رحمان   :

 وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا کَمَا رَبَّیَانِی صَغِیرًا

الإسراء: ٢٤

بنا براین

محال است بگوید که برای شنیدن تشکر وقدردانی

میگوید من  خانواده ام و بچه هام وشوهرم را دوست دارم.

میخواهم  سلامت وشاداب وبا نشاط باشند. من عاشقشونم واازین زحماتم لذت می برم

اما هنگامیکه ما هم سپاسگزاری وقدرشناسی می کنیم می داند که زحماتش را بخاطر داریم ولذت ارزنده ای نصیبمان شده است

نگاهم این است اسرار آفرینش بسیار وسیع تر از درک حال امروز ماست

ما هنوز به مثابه کودکی هستیم که از درک  دلیل به دنیا اومدن خودمون وتصمیم والدینمان چیز زیادی نمی دونیم وبه محیط احاطه وتسلطی نداریم تا بلوغ فکری مان راه بسیار هست

اما همین قدر بدانیم که خدا وند قرآن  ویا دیوان عاشقانه اش را برای ما سرود  که بگوید : دوستت دارم

وحدیث قدسی  « من طلبنی وجدنی و من وجدنی عرفنی و من عرفنی احبنی و من احبنی عشقنی و من عشقنی عشقه و من عشقه قتله و من قتله فعلی دیته و من علی دیته فانا دیته»

(خداوند فرمود): هر کس مرا خواست، مرا می یابد و هر که مرا بیابد، مرا می شناسد و هر که مرا بشناسد، مرا دوست دارد و هر کسی مرا دوست بدارد، عاشقم می شود و هر که عاشقم بشود، عاشقش می شوم و هر کس را که عاشقش بشم، او را می کشم و هر کس را بکشم، دیه او به گردن من است و هر کس که به گردن من دیه دارد، من خودم دیه او هستم.

بی تردید این نگاه  عالی  و عاشقانه به بشر  یکی از همان حرفهاست

و یا حدیث پیامبر هم درباره دین   که می فرماید:

 هل الدین الا الحب؟؟

هل الایمان الا الحب؟

 گوش  ودل دادن   به مطالبات وعشوه معشوق چقدر لذیذ است وهمان سرسپاری است که عشق را دوطرفه می کند وخداوند عاشقی است که معشوق را شیفته وواله میکند

او به شدت "ودود " و "واله" است که مبدل به " الله " می شود

 وجمیع زیبایی های جمالی وجلالی را بخاطرلذت  معشوقش یعنی انسان درخود متجلی می کند

از اسرار حق همین است که هرچه انسان درکش نسبت به رب العالمین  بیشتر می شود بیشتر جذب عاشق می شود

 

 مبحث عبادت وعبودیت

 

عبادت وعبودیت دومقوله ی جدا ومتمایز ازهم هستند



پرستش  یعنی انگیزه برای تقرب به خدا  وانگیزه برای تقرب یعنی گام نهادن درمسیر توسعه وتکامل وتوفیق

 پرستش از  روی آگاهی یا گام نهادن در مسیر توفیق وکمال است


هرعملی که باعث نزدیکی به خدا شود آن کار آزادی از قید وبند است حتی  خوردن وخوابیدن. بنابراین خدا همه ی اعمالی که برای نزدیکی اش نیت شد را می پذیرد

 روزه ونماز مالیات نیست هرچه آدمی را دربند بکشد وآزادی هایش را سلب کند عبادت نیست عبادت با ریا ودلواپسی و وترس محال است

پس عبادت سازندگی وآبادکردن است

انما یتقبل الله من المتقین / مائده 27

قرابت / قربه الی الله

قرابت ها درانسان با قرابت سببی  ونسبی ورضاعی امتیاز داده می شوند.

اما یک قرابت مهم وکامل دیگری است که انسان را به هم مشتاق و وابسته می کند ؛ قرابت تشابه وهم صفتی ودوستی .

صفات مشترک وارزشهای اخلاقی ورفتاری نسبت به هم است

همصفتی  جاذب دوستی ومهر وعشق ورزی است

دو دوست باهمصفتی وانتقال صفات  به هم دیگر  از محارم بهم نزدیک تر می شوند ومگوهایی برای هم افشا می کنند که شاید به والدین خود هم نگویند. چون قرابتی درهم می یابند وبهم اعتماد واعتقاد پیدا میک نند.

وانسان با  دریافت صفات جمالی وجمالی فعلی به خدا نزدیک تر می شود

خلاقیت . مهربانی. بردباری. کمال خواهی. آرامش و.بسیاری از صفات برای انسان قابل ابراز واتصاف است است

ازاین رو میفرماید که باخدا همراز وهم صفت شو

تخلقوا باخلاق الله

عبودیت یعنی بندگی

مطیع امرالهی شدن عین آزادی است

بندگی یعنی آزادگی  وحرکت

بندگی برای کسی که دوستش داریم. حرف شنوی واطاعت ازکسیکه عاشقش هستیم کنیز شدن ازسرمحبت. آنکه می خواهد مطیع امر حق باشد عبادت می کند

بندگی وعبودیت یعنی آزادگی یعنی حرکت درمسیر علم وعدل وقدرت ورافت وزیبایی وصدق وبلند همتی وهمه این کمالات از اصل عبادت سرچشمه می یابد.

آنچه که برای این اصل شرط مهم وبنیادین عبادت است  اصل اخلاص و باور ویقین قلبی است

زیراعبودیت ، بندگی برای خداست ولی برای غیر خدا هم معنا می شود

آنکس که می خواهد مطیع اوامر الهی باشد عبادت می کند

اذن الله. عین الله. یدالله. لسان الله می شود.

والی الله المصیر


حمید رضاابراهیم زاده

26خرداد1394



* تمامی حقوق مربوط به این اثر درانحصار مولف محفوظ می باشد


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

مدیریت اطلاعات FinTech مخزن الاسرار شرکت سازه گستر نصر سایت فروشگاه خشکه Amy فانوس وکتور معماری و طراحی دکوراسیون داخلی حقیقت دور