تنبیه همگانی
چرا جامعه ی ما که هویت خود را بر پایه ارزشها و آموزه های مترقی اسلام می پندارد. فساد و جرایم و ناهنجاری در آن روز افزون است.؟ چگونه باید از فساد و ناهنجاری در جامعه جلوگیری کرد. ؟
بنام خدا
قدرمتیقن اصل مساله وجود ناهنجاری های سازمان یافته و شناسایی آسیب از زوایای مختلف قابل بررسی است.
جامعه ای که گوشهایش برای شنیدن کر شده است . با برنامه یا بی برنامه ، قصورا و یا قاصرا به هرحال از شنیدن و پذیرش حقیقت ، ابا دارد و به بیماری شعار دادن و گفتن. نظر دادن. قضاوت کردن وفتوا دادن مبتلاست. جامعه ای است که در فرایند شکل گیری بیمار گونه اش سالهای سال به اصول تربیتیش ، بی توجهی شده است. وانواع و اقسام توهمات در آن نهادینه شده وبه اوج خطر رسیده است. تا جایی که بدون توهم نمی تواند زندگی کند و به دنبال متوهم کردن خویش ، خود را گم کرده و به توهم معتاد شده است. و با آرمان ها و باورهایش فاصله گرفته است و خود را به قشریگری عادت داده است. ظاهر پرستی او را مسدود کرده و به ریا و تزویر و زور سوق داده است.و آموزه ها و آرمانهایش را درک نمی کند. بدیهی است که این بیمار به اعتیاد ، باید بستری گردد. و برایش دوره ی درمان دارویی و توان بخشی های روانی و کالبدی در نظر گرفته شود.
تخلیه ی عفونت های رفتاری وخشکاندن توهمات دراین بیمار بسیار لازم و به غایت سخت و کسل کننده است.
بازآموزی باورها نیاز به تنبیه و بیدار باش دارد.
حتی ارسال رسل و راهنما افاقه نمی کند. زیرا توهم دانایی و دارایی روز و روزگار را براین بیمار سیاه کرده است. خود را دانای کل می دانند. وبه خود سری حریص شده اند.توهم می زنند که عاشقند. توهم می زنند که گرسنه اند. توهم توطئه دارند. توهم می زنند که موقر ونجیب ومنصف هستند اما در جهل وعقب ماندگی و گناه و فساد می لولند.
بیماری خود متوهم کردن که بیشتر جرم محسوب می شود نیازمند به باز پروری وتنبیهات مختلف است . تنبیه برای این است که منجر به بیداری و ندامت شود.
برای سنجش تاثیر پذیری و آزمایش درباره آموزش به ت تشویق وتنبیه بجا نیازمندیم تا درک آموزه ها و قانون پذیری. نظم. مساوات و انصاف و رفتار های نیک در فرد فرد و احاد سلول های حیاتی جامعه رسوب کند. تا فساد و ظاهر گرایی و ریا و توهم. دروغ. همنوع آزاری و ی و و ربا و اختلاس و رشوه و. را طرفداری نباشد.
دراین مرحله ، ذات اقدس ربوبی تمدن ها. اقوام. حکومت ها وشهرها ی زیادی را بخاطر همین جرم وبیماری نابود ساخت . زیرا گوش ها بدهکار شنیدن حقیقت نبودند. چشم ها نیز چیزی از حقیقت را درک نمی کردند. راهنمایان و نخبگانشان را سرکوب می کردند.انتقاد را برنمی تافتند. به بت پرستی هایی نظیر خود پرستی. پول پرستی و مقام پرستی . شهوت پرستی و. مفتخر بودند.
و گروه دیگر نیز از دگرگونی و آزادگی وانتقاد و امر به معروف ونهی از منکر می ترسیدند.
و خود را محقر و اسیر وپایمال شده می دیدند. و از هزینه های بیداری و دگرگون شدن می هراسیدند .
افراد این جامعه هیچگاه از توهم دست نکشیدند و به تغییر نیز رغبتی نداشتند.
و خداوند آنان را به بیداری اجباری ویا تنبیه همگانی دچار کرد.
تنبیه برای کسانی که از امربه معروف ونهی از منکر بخاطر هزینه هایش می ترسیدند. با تنبیه برای متوهمین ستمکاری که درک خود را از دست داده بودند، یکی بود.
برای درمان چنین جامعه ای که درک و توان درک خود را از دست داده است نیازمند برنامه ی بیدار باش هستیم.
یا باید منتظر عقاب و تنبیه الهی باشیم. یا باید بیدارباش ها را جدی بگیریم. نخبگان و مهندسان فکری وفرهنگی ما باید ازهمه ی ابزارهای لازم وهنرهایشان برای بیدار باش جدی این جامعه ی فلک زده بکوشند تا قبل از تنبیه ناگوار و ناگهانی و افول و نابودی همگانی جامعه از مسیرانحراف خارج و نادم به سمت حقیقت شتاب بردارد.
والی الله المصیر
حمیدرضا ابراهیم زاده
12 فروردین1397
* تمامی حقوق مربوط به این اثر در انحصار مولف محفوظ می باشد
درباره این سایت